اخلال (علم بدیع)اخلال به معنای اضافه یا کمکردن نامناسب لفظ در کلام که یکی از عناوین عیوب سخن بشمار رفته و در اصطلاح علم بلاغت از آن بحث میشود. ۱ - اقسام اخلالاخلال به معنای اضافه یا کمکردن نامناسب لفظ در کلام که یکی از عناوین عیوب سخن بشمار رفته و در اصطلاح علم بلاغت از آن بحث میشود. لذا برای آن اقسامی بیان شده است که در ذیل به آن اشاره میشود: ۱.۱ - اخلال در باب ایجازآن است که بعضی از الفاظی که معنی با آن تمام میشود ذکر نشود. بنابراین، بر اثر حَذْف یا قَصْر، الفاظ شعر یا نثر وافی به مقصود نباشد و چنین نقصانی را «ایجازِ مُخِلّ» مینامند. اخلالی که در نتیجۀ ایجازِ قصر پیدا شده باشد، مانند: شـعلۀ ادراک خاکستر کلاه افــتاده است •••• نیست غیر از بالِ قُمری پنبۀ مینای سرو (بیدل دهلوی) و اخلالی که در نتیجۀ ایجازِ حذف پیدا شده باشد، مانند: زنِ بـــدخـــو را مانی که مــــرا با تـو •••• سازگاری نه صواب است و نه بیزاری (ناصر خسرو) که شاعر، زنِ بدخو و دارای مهریه سنگین را اراده کرده است. ۱.۲ - اخلال در باب اطنابافزودنِ لفظی است که با افزودنِ آن معنی فاسد شود و بر این اساس، تَطْویل و حَشْوِ مُقْسِد، مُخلِّ بلاغت است. مانند: وَلا فَضْلَ یها لِلشَّجاعةِ وَالنَّدی •••• وَ صَـبْرُ الفَتی لَوْ لا لقاءُ شَعوبِ (متنبی) یعنی اگر مواجهه با مرگ نبود، شجاعت و سخاوت و صبر انسان فضیلتی نداشت، که لفظ «ندی» با مفهوم و مقصود مورد نظر شاعر سازگاری ندارد، زیرا اگر مرگ نباشد، و سخاوتمند بداند که جاویدان است، دلبستگی او به دنیا بیشتر و بخشندگی او کمتر میشود. ۱.۳ - اخلال در عدم تطابقدانشمندان بلاغت، همچنین منطبق نبودن کلام با مقتضای حال، و فراهم نبودن شرایط فصاحت را مُخلِّ بلاغت دانستهاند [۱]
سعادت، اسماعیل، دانشنامه زبان و ادب فارسی، تهران، سازمان انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴، ج۱، ص۲۳۳.
۲ - پانویس
۳ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «اخلال»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۷/۰۳. |